طنزپردازی مهران مدیری و رضا عطاران
طناز دیگری که
بایستیاز
وی
یادکرد که مهران مدیری است . [44] مدیری چه درمقام فیلمساز و چه در
منزلت
هنرپیشه, سیمای ویژهای در دنیای کمدی
اهل ایران
داراست. مدیری
اگر چه
چهره ای
بدون شوخیو
کم آب
دارااست
البتهشیرینی خاصی در چشمانش
دارااست
توان
ویدر خنداندن مخاطب با
به کار گیریاز
پباده سازیموقعیتها و تکه کلامهای رندانه و
چه بساخبیثانهای است که در عین
آسانیو مظلوم نمایی ادا
مینماید.
دراین حالت
وی
فارغ از
توکلبر
موقعیت
فیسو
عضلههاصورتش با کوچکترین
جنبشلبهایش مخاطب را به
نقطی اوجخنده
میرساند.
مدیری در طنزهایش بیشتر به جهت خویفضاهایی فانتزی رفته است البتهموضوعات و مفاهیمیکه به آنهاپرداخته است مساله روزانهو دغدغههای امروزین مخاطبان آثارش به شمار میایند. مدیری بضاعت و توانخارق العادهای در آشناییذائقه مخاطب دارااست ولیفضاهای آثارش همواره فضاهایی شیک , اتوکشیده و استدیویی میباشنداز اثرها ویمیتوان به شبهای برره , پاورچین , نقطه چین , مرد هزار صورتو قهوه تلخ اشاره نمود.
در پایان میبایستاز رضا عطاران , طنزپردازی اجتماعی و مردمی یادکرد که می توان اورانقطه مقابلمهران مدیری اسم پیروزیعطاران بازی جالبو شیرینکاریهایی نمونهزدنی دارااست. ویکه بازیگری اکتیو و نامرتبو لبریز سر وصدااست معجونی از رندی , تنبلی , بدجنسی , آسانیو صداقت را باهم دارااست. عطاران در طنزهای خویش بیشتربه داخلمایههای اجتماعی و مردمیاز طبقات ذیلجامعه گرایش داراستو استعداد ویژهای در شناسایی و بازی دریافت کردناز نابازیگرانی داراستکه بعد از اثرها ویدر آن نقشها به یادماندنیشدهاند . عطاران اگرچه بیشتردر کسوت بازیگری در سینما و تلویزیون ظواهر شدهاست ولیمجموعههای مهمیازخود در جور شوخی اهل ایران مخلوقاست که مهمترین آنها تیمبزنگاه اسمگرفته است از اثرهادیگر ویمیتوان به منزلبه دوش , ترش و شیرین و تبهکارگریخت اشاره نمود.
در پایانبخاطر داشته باشیم که سعیاحمدرضا معتمدی در قاعده بازی برای شناساندن گونهای فعالیتنشده از کمدی بزن و بکوب ( Slapstick ) در دورانی که خبری از جسارتهای این چنینی در سینمای کمدی فقدان خط مشرا برای سینماگران بعداز ویهموار کرد اگر چه خویش در این سوناکام باقیماندهباشد . همینطورخلاقیت میرباقری در انسانبرفی ( داود میرباقری 1373 ) در اخلاقلحظههای کمیک ; جسارت کمال تبریزی در تولید شرایط مخصوصبفرد در مارمولک ( کمال تبریزی 1383 ) , یا این که ادغامخوش ساختفانتزی و کمدی در مرد عوضی ( محمدرضا هنرمند 1377 ) , و چه بسا عملکردمحسن امیر یوسفی برای رفتارطنزی عمیق و تلخ در خواب تلخ ( محسن امیر یوسفی 1382 ) , تلاشهایی با ارزشدر حوزه سینمای کمدی به اکانت میایند هرچند اطرافشکنی میرباقری , بیتوجهی به پیامدهای اجتماعی و فرهنگی یا این کهزیادهروی کمال تبریزی خویشنابخشودنی و مورد انتقادباشد .
به هر روی این مسیری است که نیزهنرمند و نیزجامعه برای یافتن راه و روش صحیحو ساختاری متوازن بایستیبه آرامیو در کنار یکدیگر بپیمایند ; به دلیل آنکه خیرهنر میتواند فارغ از مردمانو جامعهاش کمال یابد و خیرجامعه فارغ از توکلبر هنر قادر استبه مسیری متعالی جهت دهیشود .